روژين جيگرروژين جيگر، تا این لحظه: 20 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

در انتظار ورود فرشته نازي كه بهشت خدا رو ترک مي كنه و زمینی مي شه.

بابلسر

روز يك شنبه ساعت 12 حركت كرديم به سمت بابلسر ساعت حدودا 5 بعدازظهر رسيديم ويلاي مرضيه سلامت ويلاهاي قشنگ و باصفايي بودند. كه ما تو ميخك 13 بوديم.دوشنبه و سه شنبه رفتيم دريا و سه تايي به قدري موج بازي كرديم كه تا رسيديم خونه روژين از شدت خستگي حتي نمي تونست غذا بخوره سه شنبه بعد از ساحل رفتيم مركز شهر بابلسر و يه خورده ماهي و خرت و پرت خريديم خيلي خوش گذشت .  روژين كه واقعا خوش به حالش شده بود اينقدر تو آب دريا مونده بود. كلا مسافرت خيلي و خوبي بود. روژين عزيزم، نور چشم مامان و بابايي اميدوارم كه هميشه و در همه جا خوش و خرم و پاينده باشي.فرشته زمين مامان و بابا خيلي دوست داريم.   ...
2 مهر 1394

روستاي وركانه

دوشنبه پس از برگشت از تپه هگمتانه رفتيم روستاي سنگي وركانه . به قول خودشون قلب همدان روستاي جالبي بود . دوست داشتيم شب بمونيم اونجا ولي جايي براي موندن و اجاره كردن نبود.    ...
24 مرداد 1394

تپه عباس آباد و آرامگاه بوعلي

 روز دوم مسافرتمون رفتيم تپه عباس آباد و بعد هم رفتيم آرامگاه بوعلي .آرامگاه بوعلي يه جذابيت خاصي داشت و روژين عزيزم محو نمايگاه اونجا شده بود. انشاءالله روزي باشه كه روژين من هم  يه فرد موفق مثل بوعلي در دنيا بشه .   روژين جونم تلاش كني مي شه چون خودتم مي خواي. عزيز دل مامان و بابا   ...
24 مرداد 1394

سفر به همدان

روز 17 مرداد ساعت 6 صبح حركت كرديم به سمت همدان صبحانه رو بين راه خورديم و بعدش رفتيم هر رسيديم غار عليصدر خيلي قشنگ بود  و خوش گذشت بعد ش برگشتيم گنجنامه در همدان روژين سوار سورتمه ريلي شده بود و خيلي كيف كرد خيلي بهش خوش گذشت.   هميشه خوش باشي عزيزم ...
23 مرداد 1394

عروسي مهسا

ديشب رفتيم عروس مهسا روژين خانم زيبا و خوشگل شده بود از اول عروس تا آخرش همداشت مي رقصيد خيلي بهش خوش گذشت فقط موقع رفتن چون سيل و طوفان شد ماشين كناري  هنگام رد شدن تمام آب رو پاشيد رو ماشين ما و روژين عزيزم خيلي گريه كرد اما بعدش خيلي بهش خوش گذشت. عزيزم هميشه مثل فرشته هايي ...
29 تير 1394

دربند

صبح سيزدهم خرداد همراه با روژين عزيزم و بابايي روژينم رفتيم دربند ساعت شش رسيديم اونجا هوا عالي بود اولش كه از پله هاي دربند مي رفتيم بالا روژين خانم يه كمي خسته شده بود اما بعدش ديگه تا شيرپلا اومد يه استراحتي توي آبشار دوقلو كرد و صبحانه خورد و بعدش اومد تا بالا .         دختر عزيزم نور چشم مامان و بايايي اميدوارم كه از تمام پله هاي زندگيت مثل كوه دربند بالا بري و موفق و مويد باشي .     اميد زندگي مامان و بابا خيلي دوستت داريم .   ...
16 خرداد 1394