تولد مريم
ديروز بعد از ظهر روژين عزيزم رفت تولد دوستش مريم از هفته پيش واسه رفتن به تولد دوستش داشت لحظه شماري مي كرد . از مدرسه كه خونه رسيد به من زنگ زد كه زودتر برم دنبالش خلاصه اينكه من ساعت سه مرخصي گرفتم و رفتم دنبال دختر عزيزم ساعت 4 بعد از ظهر نفس مامان و بابايي رو رسوندم خونه مريمينا و ساعت 8 شب رفتم دنبالش تا اون موقع اونجا بودند و خيلي بهشون خوش گذشته بود اما وقتي رسيد خونه از شدت خستگي طاقت نشستن و انجام تكاليفش رو نداشت وقتي ديدم عسلم ، روژين مامان داره اذيت مي شه تو نوشتن صورت مسئله بهش كمك كردم و خودش جواب مسئله هاش رو نوشت و ساعت 10.35 بود كه خوابيد .
عزيزم ايشالله تولد خودت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی