روژين جيگرروژين جيگر، تا این لحظه: 20 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

در انتظار ورود فرشته نازي كه بهشت خدا رو ترک مي كنه و زمینی مي شه.

كردان

جمعه صبح زود بيدار شديم كه بريم دشت لاله ها توي چالوس بازهم اكيپ هميشگي خانواده راه افتاديم وقتي به جاده چالوس رسيديم از اول اتوبان راه بسته بود بعد از 2 ساعت رفتن تصميم گرفتيم برگرديم و بعد رفتيم پل كردان روز خوبي بود و خوش گذشت و روژين خانم هم كه از اولش كنار رودخونه بود تا برگرديم . اين روزا خيلي خوش به حالش شده . فرشته زميني من ، مي بوسمت و عاشقانه دوستت دارم ...
13 ارديبهشت 1394

پارك چيتگر

ديروز  همراه با خاله ها و مادر بزرگ و دايي روژين خانم رفتيم پارك چيتگر خيلي خوش گذشت نهارمونو اونجا خورديم و شاممون رو اومديم پارك دستواره . روژين  عزيز عشق مامان و بابايي فرشته آرزوها، آرزو دارم هميشه لبهاتو خندون ببينم .     ...
5 ارديبهشت 1394

سيزده بدر 1394

امروز صبح به اتفاق خاله ها و دايي هاي روژين عزيز ، عشق مامان و بابايي رفتيم پارك دستواره در جاده مخصوص كرج اول ورودي چيتگر تا غروب اونجا بوديم و روژين عزيزم  كلي بهش خوش گذشت واسه اينكه همه اش يا داشت اسكيت بازي مي كرد يا بدمينتون بازي يا وسطي . از اونجايي هم كه مادر بزرگ روژين خانم هرسال 13 بدر آش رشته مي پزه وقتي برگشتيم اومديم تو پارك جلوي خونه خودمون نشستيم و آش رشته رو هم اونجا خورديم خلاصه اينكه يك روز بسيار به ياد موندني بود. اميدوارم كه همه ، هميشه خوش باشند.   روژين عزيز عمر من و نور چشم بابايي اميدوارم كه در تمام مراحل زندگيت خوش باشي خيلي دوستت دارم عشقم.   ...
15 فروردين 1394

هنگام تحويل سال

ديروز از صبح خيلي كار كرده بوديم و خسته بوديم  و روژين عزيزم دوست داشت موقع سال تحويل بيدار باشد من و باباي روژين هركاري كرديم نتونستيم بيدار بمونيم وقتي ديدم روژين عزيزم ناراحته و بهانه مي گيره ساعت رو روي 2 كوك كردم و ساعت 2 قبل از سال تحويل از خواب بيدار شديم  ديگه سال تحويل ها حال و هواي قديمارو  نداره. نفس مامان و بابا خيلي خوشحال بود كه اين ساعت از خواب بيدار شده . روژين عزيزم عيدت مبارك و اميدوارم كه ساليان سال زندگي سرشار از موفقيت و تندرستي داشته باشي .     خيلي دوست داريم ...
1 فروردين 1394

جشن تولد 11 سالگي

براي پنج شنبه قرار بود براي دختر عزيزمون تولد بگيريم اما بخاطر سرماخوردگي شديدي كه من گرفتم و راهي بيمارستان شدم نتونستم براي عزيز دلم تولد بگيرم و خاله سهيلا اومد روژين رو برد خونه خاله اكرم و اونجا خودشون جشن گرفتند . بهش خوش گذشته بود. عشق من، دنياي مامان و بابايي تولدت مبارك   ...
25 بهمن 1393

تولد 11 سالگي روژين

امروز روز تولد دليل زندگيمونه . عزيز دلم امروز تقريبا يك ساعته كه رفته توي 12 سالگي . دختر عزيزم ، نور چشم من و بابايي تولدت مبارك . نفس مامان و بابايي خودت رو براي جشن آخر هفته آماده كن . خيلي دوست دارم عاشقتم   ...
20 بهمن 1393

تولد آناهيتا

پنج شنبه تولد آناهيتا بود و يه تولد بچه گانه كه مامان آنا همه دوستاش رو دعوت كرده بود وقتي رفتيم  با ديدن اتاق روژين غافلگير شده بوده تمي كه آناهيتا انتخاب كرده بود فروزن بود  كه لباسهاي السا رو پوشيده بود و همه چيز  خيلي جالب و با مزه بود . همه بچه ها فيلشون ياد هندستون كرده بود . روژين و پريا هم كه تولدشون نزديك بود به ماماناشون گير داده بودند كه اينجوري تولد بگيرن . روژين عزيزم  ايشاله كه تولد خودت اميدوارم هميشه لباتو خندون ببينم   ...
11 بهمن 1393

تولد 47 سالگي بابايي روژين

تولد بابايي روژين با شب يلدا باهمه واسه همين ناخواسته همه خانواده دور هم جمع مي شيم و شادي مي كنيم . ديشب هم مثل سال هاي قبلي شب يلدا خانه خاله روژين دعوت بوديم كه بقيه افراد خانواده هم آنجا بودند خيلي خوش گذشت و روژين خيلي سعي كرد كه به باباش در مورد تولدش چيزي نگه خلاصه خودمونو رسونديم خونه خاله روژين و يكسره روژين مي گفت مامان اين كارو بكنيم اون كار و بكنيم  خلاصه اينكه از خوشحالي نمي دونست چيكار كنه . خيلي شب خوبي بود و خيلي خوش گذشت . روژين عزيزم كلي نقاشي براي بابش كشيده بود و اين اندازه يه دنيا براش ارزش داشت. روژين عزيزم  مامان و بابا عاشقت هستند. عشق من دوست دارم ...
1 دی 1393